قرار بود پارچه ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه،
میان شاگردان قرعه کشی شود.
معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد
تا قرعه کشی کنند.
وقتی نام حسن درآمد،
خود آقا معلم هم خوشحال شد.
چرا که حسن به تازگی یتیم شده و
وضع مالی اش اصلا خوب نبود.
وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد؛
روی همه ی آنها نوشته شده بود:
حسن...
"مهربانیهای صادقانه ، کودکی هایمان را از یاد نبریم"
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات...لطف داری
پاسخ:گرفتاریم ولی چشــــــــــــــممم....روزاتون آفتابی مهتاب خانوم
به چوب کبریت های سوخته می مانند
جمع آوری شده در قوطی خویش
هر کاری می خواهی بکن
آن ها دوباره روشن نمی شوند
و روزی سیاهی آن ها دستت را آلوده می کند
روزهای چوبی ات را باید از همان آغاز
بیهوده نمی سوزاندی ..
الان دیگه دوست دختر نداره
مریض نیستماااااااااا........ حوصلم سر رفته بودlaugh
پاسخ:فدات بشم عزیزم...شما لطف داری
[ چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:مهربانی،جریمه عشق،شادمهر, ] [ 23:9 ] [ ♦:sَhadmehr:♦ ]
[